سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عوامل بی نظمی - موفقیت

   

بسمه تعالی

(عوامل بی نظمی)

بى نظمى ، آدمى را رنج مى دهد و ذهن و فکر انسان را آشفته مى سازد، بازدهى کار را کم مى کند، وقت عزیز را به آسانى نابود مى کند. براى مبارزه با این آفت زیان بار، لازم است نخست آن را شناخت و سپس با آن به مبارزه پرداخت تا دست یابى به گوهر گران بهاى نظم ، آسان تر شود. عوامل بى نظمى را مى توان به چند دسته تقسیم کرد:
1- عوامل زیستى
محیط نامناسب و جو ناسالم ، زمینه بى نظمى را فراهم مى آورد. نبود بهداشت مکان ، امکانات لازم ، و برگزیدن زمان نامناسب و... که آمادگى جسمى و روحى انسان را براى رعایت نظم از میان مى برند، عوامل زیستى بى نظمى محسوب مى شوند؛ مثلا در کلاسى که از روشنایى و نور کافى برخوردار نیست ، توقع رعایت نظم از شاگرد بى جاست .
2- عوامل روانى
 
عقل سالم ، در بدن سالم است . افراد خسته و افسرده و بیمار، از شرایط لازم براى رعایت نظم و مقررات بى بهره اند. ضعف روحیه ، حسادت ، بدبینى ، میل به انتقام جویى و...، از عوامل روانى اند که موجب پدید آمدن آفت بى نظمى مى شوند؛ مثلا اگر در محیط خانه ، پدر و مادر، بر فرزندشان سخت بگیرند و او را مدام تنبیه کنند، چنین فرزندى از رفتار پدر و مادر خسته مى شود و در او، روحیه بدبینى و انتقام جویى پدید مى آید و تن به نظم نمى دهد.
3- عوامل عاطفى
 
یکى دیگر از اسباب بى نظمى را مى توان در عوامل عاطفى پى جست . برانگیخته شدن احساسات و عواطف شدید، مانند خوش حالى بسیار، خشم و ناراحتى ، باعث به وجود آمدن بى نظمى است . انسان خشمگین ، براى تسکین و آرامش درونى ، به کارهایى دست مى زند که واکنش ناراحتى روحى او است و در حقیقت ، بى نظمى او، از همین جا سرچشمه مى گیرد.
4- عوامل اجتماعى
 
ریشه برخى از بى نظمى ها مشکلات اجتماعى است . معاشرت با افراد بى نظم و تاثیر پذیرى از آنان ، سبب بى نظمى در زندگى مى شود. بى نظمى در خانه ، محل کار، کوتاهى در رعایت قوانین اجتماعى ، از جمله رفتارهاى ناشایسته اى است که در اثر معاشرت با بى نظمان حاصل مى شود. اجتماع نامنظم در رشد آفت بى نظمى در افراد، تاثیر بس بزرگ دارد.
5- عوامل تربیتى
 
تربیت صحیح و آموختن نظم و انضباط به فرزندان در کودکى ، نقشى بس بزرگ در منضبط شدن آنان دارد. طبع سرکش و خود خواه آدمى ، اگر در پرتو تربیت و تهذیب درنیاید، سبب به وجود آمدن و رشد آفت بى نظمى مى شود. از این رو، برخى از بى نظمى ها را در عوامل تربیتى باید جست .
6- عوامل فرهنگى
 
نبود رشد فرهنگى ، یکى دیگر از عوامل بى نظمى است . هنگامى که رعایت نظم و مقررات و قوانین در جامعه ، به یک فرهنگ تبدیل شود و نسبت به آن احساس نیاز کنند، کم تر کسى حاضر به نقض مقررات و ضوابط خواهد شد. به همان اندازه کم نظم ، انسان را در رسیدن به کمال یارى مى کند. بى نظمى ، مایه عقب ماندن و ناکامى اش خواهد شد و نشاط را از او مى گیرد و عملش را نافرجام مى گذارد. امام على (ع ) در این باره توصیه مى فرماید:
الصنیعة اذا لم ترب اخلقت کالثوب البالى و...؛ (199)
کار نیک اگر پرورش داده نشود، کهنه گردد، همانند جامه کهنه و خانه متروک .
بى نظمى ، مایه از دست رفتن فرصت هاى طلایى است و انسان بى نظمى به دلیل سستى ، در بهره جستن از این فرصت ها، عمر خود را از دست مى دهد. امام على (ع ) مى فرماید:
من اطاع التوانى ضیع الحقوق ؛ (200)
آن کس که از سستى اطاعت کند، حقوق افراد را ضایع مى سازد.
و به همان اندازه که نظم مایه استحکام و احتیاط در عمل است ، بى نظمى ، مایه سستى و کوتاهى در عمل است ، و کوتاهى در عمل ، مایه پشیمانى است . امام على (ع ) مى فرماید:
ثمرة التفریط الندامة ؛ (201)
ثمره کم کارى و کوتاهى ، پشیمانى است .
عوامل بى نظمى ، منحصر در موارد یاد شده نیست . برخى دیگر از عوامل بى نظمى - که بیشتر مربوط به ویژگى هاى فردى اند- بدین قرارند:
7- ویژگى هاى بى نظمى فردى
 
امروز و فردا کردن
 
از عوامل بى نظمى ، واگذارى کار هر روز، به روز دیگر و امروز و فردا کردن است . امیر مومنان (ع ) مى فرماید:
و امض لکل یوم عمله ؛ فان لکل یوم ما فیه ؛ (202)
در هر روز، کار همان روز را انجام بده ؛ زیرا، براى هر روز، کارى مخصوص بدان است . آن حضرت (ع ) در نامه اى به یکى از یارانش مى نگارد:
باقى مانده عمرت را در باب و امروز و فردا نکن . کسانى که پیش از تو مى زیسته اند، با آرزوها و امروز و فردا کردن ، کارها را به تاخیر افکنده تا به هلاکت رسیده اند و سرانجام ، در حال غفلت ، مرگ ناگهانى آنان را فرا گرفته است .
امام باقر (ع ) مى فرماید:
ایاک و التسویف ؛ فانه بحر یغرق فیه الهلکى ؛ (203)
از تاخیر انداختن کارها، بر حذر باش که آن ، دریایى است که در آن هلاک شده ها غرق شده اند.
حضرت على (ع ) مى فرماید:
احزم الناس رایا من انجز وعده و لم یوخر عمل یومه لغده ؛ (204)
دوراندیش ترین مردم ، کسى است که به وعده اش وفا کند و کار امروز را به فردا نیفکند.
شتاب بى جا
 
یکى دیگر از عوامل بى نظمى ، شتاب بى جاست . هر کارى را وقتى است که باید در آن انجام شود. شتاب در چنین کارى ، باعث مى شود که به درستى انجام نشود. پیشواى پارسایان ، حضرت على (ع ) در نامه اش به مالک اشتر، او را از شتاب زدگى بر حذر مى دارد و مى فرماید:
ایاک و العجلة بالامور قبل اوآنها؛ (205)
بر حذر باش از شتاب زدگى در کارها، پیش از رسیدن وقت آنها.
آن حضرت در نکوهش شتاب بى جا مى فرماید:
قلما تنجح حیلة العجول ...؛ (206)
کم است که چاره شخص شتاب زده ، به فرجام برسد.
سستى و تنبلى
 
یکى دیگر از مهم ترین عوامل بى نظمى ، سستى و تنبلى است . اگر سستى و تنبلى از درى وارد شود، انضباط و جدیت از درى دیگر خارج مى شود. در سخنى نورانى از امام صادق (ع ) آمده است :
عدو العمل الکسل ؛ (207)
سستى و تنبلى ، دشمن عمل است .
آفة النجاح الکسل ؛ (208)
آفت رستگارى ، کاهلى است .
امیر مومنان (ع ) به همام فرمود:
یا همام !المومن هو... هشاش ، بشاش ، لابعباس و لا بجساس ؛ (209)
اى همام !مومن ،... هوش مند، با نشاط، خوش رو است ، نه عبوس و عیب جو.
در جایى دیگر مى فرماید:
من اطاع التوانى ضیع الحقوق ؛ (210)
آن کس که در کارها سستى ورزد، حقوق افراد را تباه مى سازد.
التفریط مصیبة القادر؛ (211)
سستى و تنبلى ، مصیبت شخص توانا است .
نتیجه سستى و تنبلى ، افزون بر بى نظمى ، سهل انگارى و کم کارى است که در روایات بسیار نکوهش شده است . در حدیثى از امام صادق (ع ) آمده است :
من فرط تورط؛ (212)
آن کس که در کارها سهل انگارى و کوتاهى کند، در گرداب مشکلات گرفتار مى آید.
و در سخنى نورانى از امام هادى (ع ) آمده است :
اذکر حسرات التفریط باخذ تقدیم الحزم ؛
حسرت پشیمانى کم کارى را به یادآور و دورنگرى را پیشه ساز.
امیر مومنان (ع ) نیز مى فرماید:
ایاکم و التفریط فتقع الحسرة حین لا تنفع الحسرة ؛ (213)
از کوتاهى و کم کارى بپرهیزید، چون در حسرت و ندامت گرفتار مى شوید، آن گاه که حسرت سودى نبخشد.
در نظر نگرفتن اولویت ها
 
از دیگر عوامل بى نظمى ، این است که انسان ، در کارها، اولویت را در نظر نگیرد و به جاى این که مهم ترین کارها را مقدم بدارد، به کارهاى دیگر بپردازد. امیر مومنان (ع ) مى فرماید:
ان رایک لا یتبع لکل شى ء ففرغه للمهم ؛ (214)
همانا فکر و اندیشه تو، گنجایش همه کارها را ندارد پس ، آن را براى کارهاى مهم فارغ ساز.
در حدیثى دیگر مى فرماید:
من اشتغل بغیر المهم ضیع الاهم ؛ (215)
آن کس که فکر و نیروى خود را به کارهاى غیر مهم مشغول دارد، کارهاى مهم را تباه مى کند.
حضرت على (ع ) سبب از هم گسیختگى و فروپاشى نظام حکومت را، تباه ساختن مسائل اصلى ، پرداختن به مسائل فرعى ، مقدم داشتن افراد فرومایه و دورى جستن از خردمندان معرفى مى کند. (216)
فرو گذاشتن وظیفه خویش و دخالت در کار دیگران
 
یکى دیگر از عواملى که باعث فرو پاشیدن کاخ نظم مى شود، این است که انسان ، وظیفه خویش را انجام ندهد و در کار و مسئولیت دیگران دخالت ورزد، مولاى متقیان (ع ) مى فرماید:
اقصر رایک على ما یلزمک تسلم ودع الخوض فیما لا یعنیک تکرم ؛ (217)
فکرت را به آن چه بر تو لازم است ، اختصاص ده ، تا سالم بمانى ، و از فرو رفتن در کارى که مربوط به تو نیست ، بگریز تا ارجمند باشى .
اقصر همک على ما یلزمک و لا تخض فیما لا یعنیک ؛ (218)
همت خود را بر آن چه لازم و مربوط به تو است منحصر ساز و در آن چه از تو نخواسته اند فرو مرو.
در حدیثى دیگر از آن حضرت آمده است :
شر ما شغل به المرء وقته الفضول ؛ (219)
بدترین چیزى که انسان وقت خود را به آن مشغول مى سازد، کارهاى بیهوده است .
نیز، مى فرماید:
من اوما الى متفاوت خذلته الحیل ؛ (220)
کسى که به کارهاى گوناگون بپردازد، نقشه ها و پیش بینى هایش به جایى نمى رسد.

 



نویسنده » مهدی خیرالهی » ساعت 1:28 عصر روز سه شنبه 87 فروردین 6